چرا فیلم کودک هم فروش نمی رود؟ | «بام بالا» از اکران مدرسه ای محروم شد
تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۱۹۲۹۸
همشهری آنلاین- یاسمن هجری: در این میان، و در هفتههای اخیر ۲ فیلم سینمای کودک روی پرده رفته؛ «پسر دلفینی» و «بام بالا». «پسر دلفینی» به واسطه تبلیغات قوی و حمایت تلویزیون از آغاز، مورد توجه قرار گرفت اما «بام بالا» که در بخش خصوصی ساخته شده، قربانی شرایط موجود شده است.
«بام بالا» (سیدجمال سیدحاتمی) فیلمی فانتزی و شاد برای مخاطب کودک است؛ فیلمی که اگر در شرایط مناسب روی پرده میرفت، میتوانست برای مخاطب جذاب باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نمایش «بام بالا» در شرایطی که کمتر تهیهکنندهای حاضر به اکران فیلمی تازه است، ادامه روندی است که معمولا سینمای کودک با آن مواجه بوده است. فیلمهای کودک ساخته میشوند که در بهترین حالت، زینتبخش جشنواره کودک باشند و پس از آن یا بایگانی شده یا به تلویزیون بروند، چرخه اکران برای فیلم کودک، معمولا سلامت و حرفهای نیست. اما «بام بالا» فیلمی است که با نگاه حرفهای و جذب مخاطب ساخته شده و مشخص است که غایت آمال و آرزوهای سازندگانش، نمایش در جشنواره فیلم کودک نبوده است.
در جدول فروش این روزهای سینمای ایران، «بام بالا» چندان پرمخاطب و پربیننده نبوده و این برای فیلمی که تلاش کرده با شرافت، قصه بگوید و تماشاگر کمسن و سال اما با هوشاش را به کمک رؤیاپردازی و فانتزی، سرگرم کند، اتفاق خوشایندی نیست.
بهنظر میرسد بهدلیل فضای شاد و پر از موسیقی فیلم، «بام بالا» با قرائت رسمی آموزش و پرورش همخوانی ندارد و فیلم از مواهب اکران مدرسهای هم بیبهره خواهد ماند، این در حالی است که در فضای موجود، شاید کودکان نیازمند چنین فیلمهایی باشند؛ فیلمهایی که به دنیای خاکستری این روزها، رنگ و نور و موسیقی بپاشد. سرنوشت تلخ «بام بالا» در اکران عمومی، سرنوشت محتوم فیلمهای کودک در یک دهه اخیر است.
تعداد کمی از فیلمهای کودک که با حمایت ارگانها ساخته میشوند در سایه توجه ویژه سینماداران دولتی و تبلیغات تلویزیونی مخاطب پیدا کرده و معدود فیلمهای کودک ساختهشده در بخش خصوصی، مسیری سخت در گیشه پیدا کردهاند. اکران نامناسب، سانسهای محدود و سالنهای پرت، اجازه دیده شدن به این فیلمها را نمیدهد.
سیدجمال سیدحاتمی و بهروز مفید (تهیهکننده بام بالا) احتمالا میدانستند که اکرانکردن فیلمشان در این روزها، توفیقی به همراه نخواهد داشت، اما تصویری که از اکران در سینمای کودک وجود دارد، فراتر از آنچه امروز برای فیلم مفرح و دوستداشتنی «بام بالا» رخ داده نیست. تا اطلاع ثانوی درخششها در سینمای کودک، مقطعی است و اوضاع این سینما، همچنان ناامیدکننده است.
کد خبر 713350 منبع: روزنامه همشهری برچسبها کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای کودک و نوجوان سینمای ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای کودک و نوجوان سینمای ایران فیلم های کودک سینمای کودک بام بالا فیلم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۱۹۲۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانوادهها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.
در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.
به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفتوگو داشته باشیم.
یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.
در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.
شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.
معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟
معلمی شغل سختی است اما من هیچگاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمیکنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالشهای زیادی هم دارد اما در کنار همه سختیهایش لذتهایی دارد که تا معلم نباشید نمیتوانید لذتهای معلمی را لمس و تجربه کنید.
آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟
بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درسها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته میشود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درسهای منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتابهای درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش میکنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.
آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟
شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانوادهها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاسهای درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار میروند.
کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی میکنند؟
بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را میفروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده میکنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاههایی کار میکنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاههای خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بستهبندی از جمله مهمترین این کارگاهها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاهها مثل تعمیرگاههای ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت میکنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.
چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب میکنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟
در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول میگیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.
آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟
خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد میگیرند که این دوستیها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر میگیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دورههای آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش میگوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونهای طرح درسها را برنامهریزی کردیم و به معلمها ارائه دادیم که این طرح درسها خلاصهای از پایههای مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعهای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.
طوری برنامهریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.
بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟
بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بیسوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.
بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور میشوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمیتواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.
کد خبر 6092574 علی قدمی